تمهیدات |
بسم الله الرحمان الرحیم «طلبة جوان حیران مانده بود، از سؤال قماربازان و پاسخ استاد! او به قماربازان گفته بود که قمار حرام است و از اساس باطل، او گفته بود که نباید قمار کنند و مال به دست آمده از قمار حرام است. اما قماربازان را هوای نفس مغلوب کرده و تا به صبح به سر میز، قاپ و تاس ریخته بودند و سر صبح دعوا گرفته بود که تاس کج ایستاده بر کنج میز قمار، بر سر کدام شماره آرام می گیرد تا اگر بیشتر بود این طرف و اگر کمتر بود رقیب این سوی میز زحمت یک شبه را به یغما ببرد. و چه کسی بهتر از طلبة جوان دیشبی؛ دعوا با او باز گفتند و طلبه سخت به تکاپو افتاد، ظاهراً تاس به عدد بیشتر متمایل بود ولی اصل عدم و استصحاب با طرف کمتر بود، آیا مورد از موارد تعارض ظاهر و اصل است یا چون ظاهر منعقد نیست، اصل بلامعارض جاری است؟ طلبه حواله به ظهر کرد و میان دالان مدرسه دست به دامان استاد فرزانه شد و مسأله باز گفت. استاد خندید! گفت: جواب، جواب دیشب بود!»1 ما در عرصه جنگ نرم نقطه قوتی داریم که آن «پیام» ماست؛ همانطور که امام روح الله فرمود «جهان تشنه تفکر اسلام ناب محمدی است...»؛ پیام ما پر مخاطب است همان گونه که می بینیم به هر جای جهان بدون ابهام رسیده وجدان ها را بیدار کرده و به مبارزه علیه استکبار کشانده است. میبینی که چگونه می خواهند با اغتشاش و هوچی گری جلوی انتشار پیام امام روح الله و انقلاب اسلامی که همان پیام پیامبران و معصومین علیهم السلام از ابتدا تا خاتم است، را بگیرند. چه دشمنان خارجه و چه منافقان داخل؛ آن ها که حرفی و دلیل و منطقی ندارند، همانطور که در گذشته تنها شعار می دادند، حال می خواهند با موضوعات انحرافی جلوی رسیدن اصل پیام را بگیرند. زهی خیال باطل که فرشتگان از آن بالا به حرکات سخیف آن قلیل می خندند که خداوند متعال پشتوانه این نظام ولایی و اسلامی است. ما در جریان جنگ نرم در میدان گسترده و پرهیاهوی امروز، دست خالی نیستیم چرا که پیام فراوانی داریم که باید به مخاطبان خود برسانیم؛ و در اولین قدم باید نیت ها را برای خداوند متعال خالص کنیم و تمام کارهایمان برای او باشد که هر کاری که رضای خدا در آن نباشد، ابتر خواهد بود و به نتیجه نمی رسد. «هر کس با خدا باشد خدا با اوست». «فروپاشی کامل کمونیسم اگر چه اکنون دولت مستعجلی است برای دموکراسی غرب، اما حتی از میان سیاستمداران آمریکایی نیز هیچ کدام نیستند که این پیروزی را شیرین و بدون اضطراب یافته باشند. هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلب ها را فرا گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت، و از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند ، همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست وجوی یوتوپیای لذت و فراغت _ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده _ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، اخرین مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است . اگر چه این یکی نیز و لو «هزار ماه» باشد به یک «شب قدر» فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.»2 ----------------------------------------- 1- تمدن اسلامی، از علم دینی تا حیرت قدسی، عطاالله بیگدلی 2- دولت پایدار حق، شهید آوینی [ سه شنبه 88/9/24 ] [ 10:24 عصر ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم اگر نیک بنگری و خیلی درگیر عادات روزمره نباشی، بوی محرم را می شنوی و آغاز هجرت عظیمی که مبنای انقلاب اسلامی ماست؛ و اگر حقیقت را بدون حجاب بنگری، می بینی «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». اگر می خواهی به حقیقت نزدیکتر شوی، باید با نوع حرکت امام حسین علیه السلام آشنا شوی و معرفت پیدا کنی که چگونه از همه چیز خود برای خداوند متعال بگذری و به معشوق برسی، آن گونه که بزرگان رسیدند. «امام حسین علیه السلام، برای یک واجب قیام کرد و این واجب در طول تاریخ متوجه به مسلمان هاست و به یکایک مسلمان ها، و این واجب عبارت است از اینکه هر وقت دیدند نظام جامعه اسلامی دچار یک فساد بنیانی شده است و بیم آن هست که به کلی احکام اسلام تغییر پیدا بکند، هر مسلمانی باید قیام کند.» [ یکشنبه 88/9/8 ] [ 10:15 عصر ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم مدت ها بود که به نعمت الهی ولایت فقیه فکر می کردم و اینکه چرا آن گونه که باید، از آن بهره نمی بریم؟ از خود شروع کنیم ... چرا اندکی وقت نمی گذاریم تا فرمایشات رهبر انقلاب را حداقل از تلویزیون گوش نماییم؟ چه رسد به آنکه در این کلام گهربار اندیشه کنیم. پس چگونه می خواهیم به بصیرت دست یابیم و حقیقت را بشناسیم و به دیگران آگاهی دهیم؟ آیا نمی خواهی «عمار» ولی امر مسلمین باشی؟ حال بگذریم از اینکه به صحیفه امام (ره) بزرگوار توجه نداریم و ادعای خط امام بودن را هم داریم؟ امامی که «دو پرچم احیای اسلام و به عرصا آوردن قدرت اسلام و پرچم عزت و سربلندی ایران و ایرانی را به ارمغان آوردند»1 تا به حال فکر کردی اگر این نعمت را نداشتیم در گرداب های افراط و تفریط خود و همه هستی مان را نابود می کردیم؟ آیا شکر نعمت را به جا می آوریم؟ شکر اعتقادی و عملی را؟ حال اگر درباره خود تامل نمودی مقداری جلوتر رویم ... چرا بعضی مسئولین گفتمان ولایت را درست درک نمی کنند؟ اینها که خودی هستند و شاید خواص. رهبر معظم انقلاب در عرصه دولت سازندگی به مراتب هشدار تهاجم فرهنگی را به مسئولین می دادند، اما بعضی نخبگان! آن را توهم فرض کردند و به دنبال توسعه کلنگ زنی! خود بودند تا جایی که تهاجم فرهنگی بر اثر غفلت و با کمک گفتمان به اصطلاح اصلاحات به ناتوی فرهنگی تبدیل گشت و باز هم عدم درک فرمایش ولی امر... و باز هم می بینیم که گفتمان فرهنگ اسلامی و مباحث فرهنگی در دولتی که نزدیکترین گفتمان را به رهبری معظم دارد، باز هم مظلوم است و از مظلومیت آن گلایه می فرمایند. هنگامی که پیام رهبر معظم انقلاب را در اولین سالگرد رحلت امام روح الله می خوانیم، پی می بریم که رهبر انقلاب ادامه دهنده همان گفتمان ناب امام (ره) و پیشبرد انقلاب اسلامی ؛این رستاخیز شگفت انگیز، هستند و هنوز هم آن مباحث با ظاهری هر چند متفاوت ادامه دارد و مقتضیات آن تغییری داشته؛ اما ما همچنان به دنبال تبیین این مباحث به طور دقیق برای پیشبرد انقلاب اسلامی نیستیم و شاید آن را درک نکرده ایم که بخواهیم انقلابی عمل کنیم همان گونه که امام (ره) برای ما به ارمغان آورد. که البته باید گفت مردم ایران اسلامی دربسیاری از مواقع آن گونه که ولی فقیه انتظار داشتند، عمل نمودند؛ اما آیا مسئولین با مفاسد اقتصادی به درستی برخورد کردند؟ آیا برخی نخبگان! در فتنه اخیر بصیرت داشتند و روشنگری کردند؟ آیا به وصایای گهربار امام (ره) عمل نمودند؟ و شاید آنها را از یاد برده اند و مردود شده اند و سقوط کرده اند. ولی امر در هر برهه ی زمانی عماری می خواهد، مالک اشتری می خواهد، ابوذر و مقداد و میثمی می خواهد که تا آخر بایستند. بسیجی می خواهد که تمام وجودش وقف اسلام باشد، بسیجی ای می خواهد که همانند یاران معصومین علیهم السلام « دلباخته حق و اهل ولایت باشد و به خود حتی اجازه نمی دهد به جز آنچه ولی امر می خواهد آرزویی داشته باشد»2، بسیجی ای می خواهد که در میدان تقوا و تهذیب، علم و دانش و بصیرت و روشنگری محکم گام بردارد به وظایفش عمل کند. و می فرماید: «این عمار؟»3 در عین اقدار مظلوم است... و « کجا هستند آن کسانی که، آن شخصیت های بزرگی که پیمان جانبازی بستند»4 و «دلم برای صیادم تنگ شده است»5 ... «و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» و این بسیجیان مستضعف جهان اسلام هستند که منتظر آن یگانه منجی عالم، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه... و در انتها یادآور سخنی از شهید میثمی؛ «آنان که به هزاران دلیل زنده اند به یک دلیل جان نمی دهند و آنان که به یک دلیل زنده اند به بهانه ای جان می سپارند.»
----------------- 1- حضرت آیت الله خامنه ای، 14/3/88 2- شهید سید مرتضا آوینی 3، 4، 5- حضرت آیت الله خامنه ای [ یکشنبه 88/9/1 ] [ 10:59 عصر ] [ میثم ]
[ چهارشنبه 88/8/27 ] [ 9:13 صبح ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم شنیده ای که امام روح الله (ره) صدا و سیما را یک دانشگاه می نامید و چقدر بر اهمیت آن تاکید می فرمود. انتصاب با تاخیر رئیس صدا و سیما از سوی مقام معظم رهبری (حفظه الله) دارای نکاتی چند بود؛ مصادف شدن این انتصاب با گلایه ها و انتقادات صریح رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان و پخش سریال هایی که حاوی توهم بعضی کارگردانان و عوامل آن است که حاکی از سطحی بودن برخی برنامه های صدا و سیما و ماندن در ظاهر افراد و به جهت توجیه! دفع افسد به فاسد آقای رئیس! کار را برای ایشان سخت تر نموده است. البته ما نباید زود قضاوت کنیم، چون برنامه تدوین شده پنج ساله آینده صدا و سیما ممکن است تغییراتی در روند اشتباهات این رسانه داشته باشد و آن را به رسانه ای اسلامی برا ی جامعه اسلامی منتظر ظهور حضرت حجت علیه السلام ایجاد نماید، که ما به فضل خداوند بزرگ امیدواریم و نه به عملکرد این افراد! که کارشان را دیده ایم. رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان فرمودند: «شما خیال نکنید چون رئیس صدا و سیما را انتخاب می کنم همه برنامه های صدا و سیما را می آورند امضا کنم، از خیلی برنامه های صدا و سیما بنده راضی نیستم» و دو انتقاد را نمودند؛ «نخستین انتقاد در منعکس نکردن واقعیات موجود در کشور است که اگر واقعیات را درست منعکس کنند، امروز دلبستگی نسل جوان به دین و نظام جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر از حالا بود» و دومین انتقاد « از خیلی برنامه های صدا و سیما بنده راضی نیستم.» و همنچنین در خبرها بوده که؛ «چند روز قبل از صدور حکم عزت الله ضرغامی، یک مقام عالیرتبه کشور در دیدار با وی از نحوه نمایش زنان موفق در صدا و سیما انتقاد کرده اند و در نمایش چهره زن مسلمان نخبه ایرانی بسیار ضعیف عمل کرده و متاسفانه با نگاه غربی به این مقوله پرداخته و همین طور از دیالوگ سریالها انتقاد کرده اند» اگرچه صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با رسانه های جهان اسلامی بوده و گاهی برنامه های خوبی پخش نموده، اما نباید فراموش کرد که این وظیفه رسانه ملی است و باید پرسید چرا این ظرفیت های خوب بلا استفاده مانده است؟ امروزه که در مواجهه جنگ نرم دشمن هستیم، چرا پرداختن به زندگی سطحی و غافل کردن مردم از مسایل اساسی و نشان ندادن دقیق رویش های انقلاب اسلامی در نقاط گوناگون کشور و حتی جهان؟ پس چه هنگام باید زمینه سازی ظهور آن بزرگوار را ایجاد نمود؟ «اللهم انّا نرغب الیک فی دولة کریمه» [ پنج شنبه 88/8/21 ] [ 9:56 عصر ] [ میثم ]
وقتی وارد دانشگاه شدم، همان مشکلاتی را که اکثر دانشجویان دارند، داشتم و علاوه بر آن مشکلاتی دیگر. آتشی هم درونم را می سوزاند که هنوز هم آرامم نمی گذارد. مهمترین مشکلی که تو را هم درگیر کرده است و یا به زودی درگیرت می کند، مرا هم مبتلا کرده بود. نمی توانم بگویم چه مسأله ای اما اگر مبتلا شده باشی می دانی چه می گویم. فکر میکردم که چه کنم؟ چقدر سخت و خوب بود! نمی دانستم دانشگاه کجاست و بچه ها کی اند؟ و هر چیزی به سرگردانی من دامن می زد. این لطف را خدا به من کرده بود که وقتی فشارها اذیتم می کرد نزد خدا میرفتم، از رنج ها به راه خدا و یاد خدا و دعا پناه می بردم، دردها بی ربط یا با ربط مرا به این نتیجه میرساند که جدیتر به سمت خدا بروم. اردوی جنوب بیچارهام کرد. آتش درونم را شعلهورتر کرد، برگشتیم دانشگاه. خب حالا باید صبح ها بیدار می شدیم. می رفتیم سر کلاس، مسجد، ناهار، بعد بعضی اتاق، بعضیها کار دیگر، بعضیها چایی، بعضی گعده، بعضی سالن مطالعه ... . اگر کسی با این جور زندگی کردن مشکلی ندارد، وقت خودش را تلف نکند و بقیه مطلب را نخواند؛ نماز شب هم بخواند؛ تعقیبات نمازش را هم مفصل بخواند؛ ما را هم دعا کند. اگر کسی سر کلاس راحت می?نشیند و این معجزه را دارد که می?تواند این مطالب را همین طور برای خدا گوش کند، وقت خود را صرف خواندن پریشان گویی?های این نوشته نکند. من که آتشی آرامم نمیگذاشت سر کلاس از خودم میپرسیدم که این سر کلاس نشستن و این مطالب را شنیدن، چه ربطی به بزرگترین خواسته من دارد؟ من نمی?توانستم فوق برنامه مسلمان باشم، نمی?توانستم اول، درس بخوانم و بعد برای خدا درس بخوانم. نمی?توانستم دانشجو باشم و در دانشجو بودنم جوری باشم که خدا هم راضی باشد. اگر کسی بتواند خوب است. شهدا در جنوب هر چه به ما گفته بودند، مطمئناً این یکی را نگفته بودند که کارتان را بکنید و جوری عمل کنید که خدا هم راضی باشد. شهدا که می?گویم؛ یعنی آن آتشی که خودشان در جنوب در دل ما شعله?ور کردند. من از جنوب این را فهمیده بودم که "کارتان" را برای خدا نکنید؛ برای خدا "کار" کنید. یا بهتر بگو کار خدا را بکنید. اگر قرار بود شهدا کارشان را برای خدا بکنند، هیچ کدام جبهه نمی?رفتند و شهید نمی?شدند. هر کسی همان کاری را که در شهر داشت، بهتر و دقیق?تر و با اخلاص انجام می?داد. شهید زین الدین با اخلاص کامل می?رفت دانشگاه و با اخلاص کامل درس می?خواند و با اخلاص کامل به جامعه خدمت می?کرد. شهید همت هم با اخلاص کامل به معلمی خود ادامه می?داد و برای خدا صدها دانش آموز را تربیت می?کرد و به راه خدا می?آورد. اصلاً چرا شهید چمران آمریکا را رها می?کند، زن و بچه و اعتبار و رفاه را رها می?کند و می?رود لبنان بدبختی بکشد؟ چه کسی گفته است که نمی?شود در آمریکا کنار زن و بچه و در موقعیت بالای اجتماعی و رفاهی، آدم کارش را برای خدا انجام بدهد؟ درست فهمیدید؛ می?شود. شهید چمران این هنری را که ما حزب اللهی های بعد از جنگ داریم، بلد نبود. اگرکسی می?تواند در هر شرایطی کارش را برای خدا انجام دهد، خوش بهحالش. تفاوت اینکه کسی کارش را برای خدا بکند با اینکه کسی برای خدا کار کند زیاد نیست، فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا. اگر امروز خواص پایشان در مقابل دنیا بلغزد، حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت. آنکه آمده است دانشگاه و جوری درس می?خواند که خدا راضی باشد، با این صبح کردن و شب کردن?ها هم مشکلی ندارد، خوش بهحالش. اما آنکه می?خواهد آن جایی بایستد که پاسخ هل من ناصر امامش را داده باشد، باید به این سؤال پاسخ بگوید که چرا از بین این همه کار و راه، دانشگاه را انتخاب کرده است؟ اگر می?توانید از کنار این سؤال راحت رد شوید و خود را به دردسر نیندازید و می?دانم که می?توانید، پس رد شوید و دیگر نخوانید که چرا نمی?رویم لبنان بجنگیم؟ چرا نمی?رویم به مردم محرومی که فقط برای آب خوردن، هر روز پنج ساعت در همین ایران خودمان معطل می?ایستند کاری بکنیم؟ چرا کار اقتصادی نمی?کنیم و به همین بچه?های محرومی که جلوی دانشگاه گدایی می?کنند، کمک نمی?کنیم؟ چرا باید یک دختر عملیات استشهادی انجام بدهد و ما اینجا...؟ چرا نمی?رویم عراق کمک بچه?هایی که روزگار سیاهشان را هر روز می?بینیم؟ آیا درست آمده?ایم؟ آیا جبهه همین جاست؟ اگرحاج همت زنده بود،- که هست - کجا می رفت؟ اگر شهید علم الهدی زنده بود - که هست – چه می کرد؟ *** اگر کسی ادامه این متن 16 صفحه ای را می خواهد و قصد حرکت داره ایمیل بزنه، ان شاء الله می فرستم... [ جمعه 88/8/8 ] [ 2:53 عصر ] [ میثم ]
«خدا می داند در دفتر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف جزو چه کسانی هستیم! حضرت آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) [ دوشنبه 88/7/20 ] [ 10:44 عصر ] [ میثم ]
با توام! لطفا «بصیرت» داشته باش! میبینی اگر «بصیرت» نداشته باشی، اشتباه میکنی؛ اشتباهی که دشمن از آن شاد و سوء استفاده می کند. آن هنگامی که باید سخن بگویی، ساکت باشی و آن هنگام که باید سکوت کنی حرفی بیجا بزنی و... در این خطبه مقام معظم رهبری 28 بار «بصیرت» را استفاده نمودند و بر آن در این سالها تاکید کرده اند. حیف است که به این سادگی از کنار فرمایشات ایشان عبور کنیم. پس لطفا «بصیرت» داشته باش تا مردود نشوی مثل بعضی نخبگان!
«ببینید برادران و خواهران عزیز! خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مکه میفرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حرکت میکنم؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى» (یوسف: 108) خودِ پیغمبر با بصیرت حرکت میکند، تابعان و پیروان و مدافعان فکر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مکه است؛ آن وقتى که هنوز حکومتى وجود نداشت، جامعهاى وجود نداشت، مدیریت دشوارى وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولى. اینى که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کردهام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است. در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یک دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینکه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید. ... مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ همهى مردم کشورند، بخصوص این مناطق حساس. جوانان عزیز! هر چه میتوانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید، نگذارید دشمنان از بىبصیرتى ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت. امیرالمؤمنین در یک خطبهاى از جملهى مهمترین مشکلات جامعه همین را میشمارد: «انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه».(نهج البلاغه، خطبهى 50) در همین خطبه، امیرالمؤمنین میفرماید: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود، کسى نمیتواند زبان علیه حق باز کند. اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان». آن کسانى که مردم را میخواهند گمراه بکنند، باطل را به صورت خالص نمىآورند؛ باطل و حق را آمیخته میکنند، ممزوج میکنند، آن وقت نتیجه این میشود که «فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه میشود. این است که بصیرت میشود اولین وظیفهى ما. نگذاریم حق و باطل مشتبه بشود. ... خداى متعال وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛(5) آن کسانى که در راه نصرت دینِ خدا حرکت میکنند، وقتى حرکت کنند، خدا آنها را نصرت میدهد. بله، طرفدار دین خدا باشیم، کارى هم انجام ندهیم، گوشهى خانه بخوابیم، نصرتى وجود ندارد؛ اما وقتى که حرکت میکنیم براى نصرت دین خدا، ممکن است هزینه هم داشته باشد، اما نصرت قطعى است؛ همچنانى که از اول انقلاب تا امروز، در چالشهاى گوناگون، ملت ایران پیروز شده است؛ این نصرت الهى است. در جنگ تحمیلى، هشت سال، تقریباً همهى دنیاى مطرح آن روز، پشت سر دشمن ما قرار گرفتند و با ما جنگیدند؛ آمریکا به آنها کمک کرد، شوروى به آنها کمک کرد، ناتو به آنها کمک کرد، همسایگان بىانصاف به آنها کمک کردند؛ پول دادند، امکانات دادند و همهى اینها در مقابل جمهورى اسلامى قرار گرفتند و قصدشان تجزیهى ایران بود، قصدشان جدا کردن خوزستان بود، قصدشان تصرف سرزمین بود، که بتوانند جمهورى اسلامى را به بىکفایتى متهم کنند و ساقط کنند؛ اما خداى متعال تو دهن آنها زد و ملت ایران با صبر خود، با ایستادگى خود، با بصیرت خود، به دشمنان آنچنان ضربهاى وارد کرد که عقبنشینى کردند. این امکان همیشه در اختیار شماست. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8178 [ چهارشنبه 88/7/15 ] [ 10:14 عصر ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم سخنان رهبر معظم انقلاب در عید فطر را شنیدی؛ چه زیبا راه را برایمان ترسیم کردند.
«آنچه که من امروز به همهى ملت عزیزمان و به مسئولین محترم - بخصوص که بحمداللَّه هم قوهى مجریه، هم قوهى قضائیه، یک دورهى جدید را آغاز کردهاند و تازهنفسند - توصیه میکنم، این است که براى دههى پیشرفت و عدالت، همه خودشان را آماده کنند. ما احتیاج داریم به جهش در این راه. ما عقبماندگى زیاد داریم. با رفتار معمولى نمیشود به نقطهى مطلوب رسید؛ ما به جهش احتیاج داریم. این جهش، ایمان میخواهد، اخلاص میخواهد، هماهنگى میخواهد، همکارى نیروها را با یکدیگر لازم دارد. قواى سهگانه با هم همکارى بکنند، همدلى کنند، به هم کمک کنند؛ مردم به مسئولین، بخصوص به قوهى مجریه که وسط میدان است کمک کنند، همکارى کنند، همراهى کنند، ما بتوانیم راههاى نرفته را برویم؛ کارهاى بزرگى که در انتظار ماست، انجام بدهیم.» « بر روى یک نقطهى بخصوص هم تاکید میکنم در میان کارهائى که باید انجام بدهیم و آن نقطه، علم است. چند سالى است که حرکت علمى در کشور آغاز شده است. نخبگان نگذارند این حرکت کند شود یا خداى ناکرده متوقف شود؛ پیش بروید. حوزه و دانشگاه در این مورد مسئولیت سنگینى دارند. استاد و دانشجو همه مسئولیت دارند. راه علم را باید دنبال کنید. اگر ملتى نتواند در میدان علم و پیشرفت علمى و خط شکنىِ علمى پیشرفت کند، کلاهش پس معرکه خواهد ماند. اگر مىبینید کسانى آگاهانه، بىپروا در دنیا ظلمِ آشکار میکنند، این به پشتوانهى علمشان هست. علم است که براى آنها ثروت به وجود آورده است، قدرت سیاسى به وجود آورده است، نفوذ در دنیا و در مناطق گوناگون عالم به وجود آورده است. کلید پیشرفت، علم است. نگذارید حرکت علمى متوقف بشود.» [ دوشنبه 88/6/30 ] [ 4:18 عصر ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم امیر المومنین علیه السلام فرمود: «چه بسیار روزه داری که بهره ای نیست او را به غیر از تشنگی و گرسنگی و چه بسیار عبادت کننده ای که نیست او را بهره ای از عبادت به غیز از سختی؛ خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیداری و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بی خردان است.» و پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمود: «چه بسیار کم اند روزه داران و چه بسیاراند گرسنگی کشندگان» و تو از کدامین گروه و قبیله ای؟
------------------------- [ پنج شنبه 88/6/5 ] [ 3:56 عصر ] [ میثم ]
|